مطالب جالب و خواندنی

مطالب گوناگون و خواندنی

همراه خوب شما در مسافرت های جاده ای
 59000 تومان
زيبا كننده , فرم دهنده و كوچك كننده بینی
 12000 تومان
دارای انواع پیچ گوشتی ، آچار بکس ، چراغ شب
 59000 تومان
خوش پوش و با کیفیت
 52000 تومان

برچسب‌ها: تبليغات
+ نوشته شده در  یکشنبه هجدهم مرداد ۱۳۹۴ساعت 10:44  توسط علی  | 

+ نوشته شده در  شنبه سی و یکم مرداد ۱۳۹۴ساعت 16:23  توسط علی  | 

ﺗﺎﺭﯾﺨﭽﻪ ﯼ ﺍﺳﻢ ﺑﺮﻭﺳﻠﯽ!!!!!
.
.
.
.
ﺩﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺍﺳﻢ ﺑﺮﻭﺳﻠﯽ "ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ"
ﺑﻮﺩ، ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﻭﺝ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻪ ﺍﺳﻢ ﻟﯿﻨﺪﺍ
ﺁﺷﻨﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ
ﻣﺪﺗﯽ ﺑﺎﻫﻢ ﺻﻤﯿﻤﯽ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ،
ﺑﻪ ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﻟﯿﻨﺪﺍ ﺑﻪ ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ: "ﺳﻠﯽ"
.
ﺭﻭﺯﯼ ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ﺑﺎ ﻟﯿﻨﺪﺍ ﺩﺭﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺑﺎﻫﻢ ﻗﺪﻡ ﻣﯿﺰﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﯾﺪﻓﻌﻪ ﯾﻪ
ﺩﺯﺩ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯿﺸﻪ
ﻭ ﮐﯿﻒ ﻟﯿﻨﺪﺍ ﺭﺍ ﺍﺯﺵ ﻣﯿﺪﺯﺩﻩ، ﻟﯿﻨﺪﺍ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ،ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ﻫﻢ
ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺩﺯﺩﻩ ﻣﯽﺩﻭﻩ، ﻟﯿﻨﺪﺍ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯿﺰﻧﻪ:
.
ﺑــــﺮﻭ ﺳﻠﯽ، ﺑﺮﻭ ﺩﻧﺒﺎﻟﺶ، ﺑــــﺮﻭ ﺳﻠﯽ !!!!!
ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ﻫﻢ ﺑﺎ ﯾﮏ ﭘﺮﺵ ﻓﻮﻕ ﺍﻟﻌﺎﺩﻩ ﺩﺯﺩ ﺭﻭ ﻣﯿﮕﺮﻩ ﻭ ﺣﺴﺎﺑﯽ
ﮐﺘﮏ ﻣﯿﺰﻧﻪ، ﻣﺮﺩﻡ ﻫﻢ ﮐﻪ
ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﻣﯿﮑﺮﻧﺪ ﻫﻤﻪ ﺑﺎﻫﻢ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ: ﺑﺮﻭﺳﻠﯽ.. ﺑﺮﻭﺳﻠﯽ..
ﺑﺮﻭﺳﻠﯽ ...
ﻭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﺳﻢ ﺑﺮﻭﺳﻠﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪ...
.
.
.
.
جديدترين كشفيات بنده بود

دكتر هم رفتم ازم قطع اميد كرده

من برم سراغ اكتشافات بعدي بای


برچسب‌ها: کشفیات جدید, داستان خنده دار
+ نوشته شده در  شنبه سی و یکم مرداد ۱۳۹۴ساعت 16:15  توسط علی  | 

ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺖ ﭘﯿﺶ ﺣﺲ ﮐﻤﺒﻮﺩ ﻣﺤﺒﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ:(
ﺭﻓﺘﻢ ﯾﻪ ﮐﻢ ﺑﺘﺎﺩﯾﻦ ﺗﻮ ﺩﺳﺘﻢ ﺭﯾﺨﺘﻢ ﻭ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺟﻠﻮ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺳﺮﻓﻪ ﮐﺮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ: ﻭﺍﯼ ﺧﻮﻥ، ﺧﻮﻥ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﺎﻻ‌ﻣﯿﺎﺭﻡ!!!
ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺯﺩ ﺗﻮ ﺳﺮﻡ ﮔﻔﺖ: ﺍﺯ ﺑﺴﮑﻪ ﻣﯿﺮﯼ ﺗﻮ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﺑﯽ ﺻﺎﺣﺐ:/
ﺑﺮﻭ ﺗﻮﺍﻟﺖ ﺗﺎ ﻓﺮﺷﺎﻣﻮ ﮐﺜﯿﻒ ﻧﮑﺮﺩﯼ 
😐
ﺧﻮﺍﻫﺮ ﮐﻮﭼﮑﻤﻢ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﺑﺎﻻ‌ ﻭ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﯿﭙﺮﯾﺪ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﺁﺥ ﺟﻮﻥ ﺍﮔﻪ ﺑﻤﯿﺮﯼ ﺍﺗﺎﻗﺖ ﻣﺎﻝ ﻣﻦ ﻣﯿﺸﻪ:))))
ﺣﺲ ﮐﻤﺒﻮﺩ ﻣﺤﺒﺘﻢ ﮐﺎﻣﻞ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﺷﺪ


برچسب‌ها: استاتوس خنده دار, جوک باحال
+ نوشته شده در  شنبه سی و یکم مرداد ۱۳۹۴ساعت 16:10  توسط علی  | 

داداش دوستم رفته مسافرت 
ماشینشو یه هفته داده دست دوستم باشه
اونوقت داداش من وقتی می ره بیرون
شلوارکشو قایم می کنه که نکنه من بپوشمش!


برچسب‌ها: جملات طنز, خنده
+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و هشتم مرداد ۱۳۹۴ساعت 21:12  توسط علی  | 

روزی انوشیروان برای گردش با وزیرش بزرگمهر از شهر خارج شد. چشمشان به پیرمرد فرتوتی افتاد که روی زمین نشسته و گودالی می کند تا نهالی در آن بکارد.
آنها متعجب جلو رفتند و وزیر از پیرمرد پرسید خسته نباشی. چه میکنی؟
پیرمرد گفت: گردو میکارم.
انوشیروان گفت: چطور امید داری آنقدر زنده بمانی که گردوی این نهال را بخوری؟ نهال گردو سالها طول میکشد تا ثمر دهد.
پیرمرد گفت:
ما وقتی بچه بودیم، صدها درخت گردو دور برمان بود که از آن درخت ها بالا میرفتیم و گردو میچیدیم و نمیدانستیم این درخت ها را چه کسی کاشته است. اگر من هم نباشم حتماً کسانی خواهند بود که گردوهای درختی را که من کاشته ام بخورند.
دیگران کاشتند و ما خوردیم، ما بکاریم تا دیگران بخورند...

امثال و حکم
 

 انوشیروان


برچسب‌ها: داستان کوتاه, داستان خواندنی, داستان تاریخی
+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و هشتم مرداد ۱۳۹۴ساعت 7:33  توسط علی  | 

الهام چرخندهء چینی رسید
 
الهام چرخنده

برچسب‌ها: الهام چرخنده
+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و هشتم مرداد ۱۳۹۴ساعت 7:20  توسط علی  | 

عکس جالب
ﺍﯾﻦ ﻋﮑﺲ ﺷﺎﻫﮑﺎﺭ ﻋﮑﺎﺳﯽِ ﺗﻤﺎﻡ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺟﻨﮕﻬﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺪﺳﺖ ﯾﮏ ﻋﮑﺎﺱ
ﮐﺎﻧﺎﺩﺍﯾﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ " ﮐﻼﻭﺩ ﺩﺗﻠﻮﻑ " ﺩﺭ 26 ﺁﮔﻮﺳﺖ 1939 ﺩﺭ ﺑﺮﯾﺘﯿﺶ
ﮐﻠﻤﺒﯿﺎ ﮐﺎﻧﺎﺩﺍ ﺍﺯ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻧﯽ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻋﺎﺯﻡ ﺟﻨﮓ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ
ﺍﺭﺗﺶ ﺑﺮﯾﺘﺎﻧﯿﺎ ﺑﭙﯿﻮﻧﺪﻧﺪ.
ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﻘﺼﺪﯼ ﺳّﺮﯼ ﻣﯿﺮﻓﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺭﮊﻩ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﭘﺴﺮﯼ ﭘﻨﺞ
ﺳﺎﻟﻪ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ " ﻭﯾﺘﯽ "ﺩﺳﺘﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ
ﭘﺪﺭﺵ [ﺳﺮﺑﺎﺯﺟﮏ ﺑﺮﻧﺎﺭﺩ ] ﻣﯽ ﺩﻭﯾﺪ، ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ... ﺯﺑﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩ : " ﺻﺒﺮ
ﮐﻦ ﺑﺎﺑﺎ " ﻭ ﺩﺭﺳﺖ ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﻋﮑﺎﺱ ﮐﺎﻧﺎﺩﺍﯾﯽ ﺑﺎﻓﺸﺮﺩﻥ ﺩﮐﻤﻪ ﺷﺎﺗﺮ
ﺩﻭﺭﺑﯿﻨﺶ ﺗﺼﻮﯾﺮﯼ ﺭﺍ ﺧﻠﻖ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺷﮑﻠﯽ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ ﺩﺭ ﮐﻞ ﺩﻧﯿﺎ
ﻣﻨﺘﺸﺮ ﺷﺪ ﺑﻠﮑﻪ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺟﻨﮓ ﺩﺭ ﻣﺪﺍﺭﺱ ﺑﺮﯾﺘﯿﺶ ﮐﻠﻤﺒﯿﺎ ﺁﻭﯾﺰﺍﻥ
ﺷﺪ.
ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺟﺎﻟﺐ ﻣﺎﺩﺭ ﻭﯾﺘﯽ، ﭼﻬﺮﻩ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﻭ ﻣﺼﻤﻢ ﭘﺪﺭ ﺩﺭﭘﺲ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﺍﯼ ﺍﺯﺻﻒ
ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﮐﺎﻧﺎﺩﺍﯾﯽ ﻭ ﺗﻘﺎﺭﻥ ﺩﺳﺘﻬﺎﯼ ﭘﺪﺭ، ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﺧﻮﺩ ﻭﯾﺘﯽ ﺑﻪ
ﻋﮑﺲ ﺟﻠﻮﻩ ﺍﯼ ﻫﻨﺮﯼ ﻓﺎﻧﺘﺰﯼ ﺑﺨﺸﯿﺪ ... ﻭ ﭼﻨﺪ ﻣﺎﻩ ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﺍﻋﻼﻡ ﺧﺒﺮ
ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﺑﺎﺯ ﺍﯾﻦ ﻋﮑﺲ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻣﺎﻧﺪﮔﺎﺭ
ﺷﺪ !!
" ﻭﯾﺘﯽ " ﺣﺎﻻ ﻣﺮﺩﯼ ﻫﺸﺘﺎﺩﺳﺎﻟﻪ ﻭ ﻣﺪﯾﺮ "ﺑﻨﯿﺎﺩ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺑﺪﻭﻥ ﺟﻨﮓ "
ﺩﺭﮐﺎﻧﺎﺩﺍﺳﺖ
 

برچسب‌ها: عکس, عکس جالب
+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و هفتم مرداد ۱۳۹۴ساعت 13:55  توسط علی  | 

حرکت ورزشی جالب


برچسب‌ها: حرکت ورزشی, جالب
+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و هفتم مرداد ۱۳۹۴ساعت 13:47  توسط علی  | 


برچسب‌ها: عکس طنز, عکس جالب
+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و ششم مرداد ۱۳۹۴ساعت 19:53  توسط علی  | 

مطالب قدیمی‌تر